هر روز چند خط می نویسم و بعد بدون پابلیش می گذارمش و می رم ولی فکر کنم امروز از لاک ام بیرون بیام :)
دلم می خواد از کلیدر بگم که توصیفاتش در حد بهترین فیلم ها است و چند صفحه خوندنش هر روزم رو زیبا می کنه. ولی نمی دونم از چه توصیفی می تونم برای کلیدر استفاده کنم که دولت آبادی به کار نبرده باشه.
در نوشته های پابلیش نشده ام به بازی
تراویان هم اشاره کردم که فوق العاده جالب و مهیج هست و ساخت یک دهکده و تبدیل آن به یک تمدن رو می شه تجربه کرد. لشکرکشی و تجارت و ... با دهکده های دیگه که صاحبان واقعی دارن تجربه جدید و زیبایی است.
موضوع دیگه بر هم خوردن نامزدی برادرم هست که دلیل اصلی اش به عقیده من بچه گانه فکر کردن و عمل کردن هر دوشون بود.
در آخر هم می خوام بگم که هر روز بیشتر از روز قبل زندگی و خونه ام رو دوست دارم هر روز برای فردا نقشه می کشم که چه کار کنم که تازگی زندگی مشترکمون حفظ بشه و یادمون باشه چقدر سختی کشیدیم تا به اینجا رسیدیم.
هر روز مدتی رو صرف دیدن واقعی یا مجازی مدل های پرده و کابینت و لوستر می کنم و در حال پس انداز برای تهیه هزینه بهترین نوع از اونها هستم.
امیدوارم به فردا و متشکرم از خدا
پ.ن: نوشته قبلی رو به خاطر کامنت خصوصی یکی از دوستان حذف کردم. پسورد هالواسکان رو فراموش کردم و مجبور شدم صورت مسئله رو پاک کنم!