Lilypie Maternity tickers
گندم خانوم
 
شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۸
گزارش پابان 3 ماه
اومدم یه خورده از نی نی بگم و برم

به سلامتی 3 ماه اول تموم شد و الان در اوایل ماه چهارم به سر می بریم.

سه شنبه شب نوبت دکتر و سونوگرافی داشتم که تاکید دکترم بیشتر بر کیست 3 در 4 سانتی که نگران کننده بود و در مرحله بعد هم برای دیدن نی نی.

تا دکتر سونو گرافی که خیلی مهربون هستن شروع کرد و نی نی معلوم شد گفتم: این بچه چرا تکون نمی خوره؟

گفت: الان تکون هم می خوره نگران نباش.

و همون موقع نی نی شروع کرد به تکون دادن دست و پاهای کوچولوش و ناگهان حرکتی شبیه به معلق زدن انجام داد. من هم داشتم توی آسمون ها سیر می کردم و قربون دست و پای بلوری بچه ام می رفتم که انگار شنید و دستش رو هم توی دهنش کرد. باور نکردنی و فوق العاده زیبا بود.

دکتر هم ستون مهره ها و جمجمه اش رو نشون داد و گفت که خدا رو شکر همه چیزش سالم و سلامت هست و خبری هم از اون کیست به اون بزرگی نیست.

نمی دونید تا ساعت ها چه حس عالی و شکرگزارانه ای داشتم که الان هم با یادآوری اش شاد می شم.



حالا از خودم بگم

تا الان 7 کیلو کم کردم که مایه خوشحالی خودم و دکترم شده چون اواخر بارداری حتما اضافه وزن خواهم داشت و الان هرچقدر کم کنم برای زایمان راحت تر هستم. البته تمام مواد مقوی که برای خودم و نی نی لازم هست رو می خورم ولی نون و برنج و نمک رو به مقدار خیلی کم مصرف می کنم و دلیل کم کردن وزن هم همین ه.

حالا درسته که کم کردم ولی افزایش حجم خیلی کم رو توی شکمم می بینم و لباس هایی که قبلا چسب تنم بوده الان دیگه اندازه نیست .

توی این 3 ماه کلا 3 بار بالا آوردم و حالت تهوع خیلی کمی داشتم و از این بابت می شه گفت در مقایسه با سایر خانم های باردار اصلا اذیت نشدم ولی مشکلات یبوست و بعد از اون هموروئید خیلی آزار دهنده بوده و هست. این دو روز گذشته رو به بهبود بودم ولی درد و مشکلات اش همچنان ادامه داره.



می خواستم از نوع زایمان و بیمارستان ها بنویسم ولی بهتره بمونه برای نوشته بعد.

الهی هر کس آرزوی نی نی داره به آرزوش برسه