Lilypie Maternity tickers
گندم خانوم
 
چهارشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۸
کم یا زیاد؟
1- توی خواب و بیداری ام. پشه دستم رو نیش زد بیدار شدم و پشه رو دیدم که رفت تا خودش رو بالای تخت قایم کنه. بی خیال کشتن نگاهش کردم.
کل هیکلش یک سانت نمی شد. با ذوق و خوشحالی بلند گفتم: خبر داری بچه من چقدر از تو بزرگتره؟

2- به جوانه پیازهایی که از سبد بیرون زده نگاه می کنم. از ذهنم می گذره: اینا که دیروز یه ذره بودن چطور امروز 2 وجب شدن؟
دستم رو روی نی نی می گذارم و می گم: نگاه کن یاد بگیر اینجور رشد می کنن، نه مثل تو هفته ای یه سانت. بجنب مادر جون

پ.ن: به همین سرعت 2 ماه گذشت و 7 ماه مونده تا نی نی بیاد. هر لحظه از این دوران یک حس جدید رو تجربه می کنم. اونقدر عجیب و باور نکردنی هست که گاهی اوقات می ترسم.
کاش زودتر تموم بشه
کاش هیچوقت یادم نره
کاش به این سرعت نگذره